
اهل بیت و طهارت آنان!!!
توضیحات علامه آیت الله سید ابوالفضل برقعی قمی (رحمه الله) در تفسیر آیه/۳۳ سوره مبارکه احزاب
الله متعال می فرمایند:
وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) (الأحزاب:۳۳)
ترجمه:
و در خانههای خود برقرار باشید و جلوهگری جاهلیت پیشین را پیش مگیرید و نماز را بپا دارید و زکات را بدهید و خدا و رسول او را اطاعت کنید همانا خدا میخواهد ناپاکی را از شما اهل این خانه ببرد و شما را کاملاً پاکیزه گرداند (۳۳)
نکات:
این آیات نیز راجع به زوجات رسول خدا صلی الله علیه وسلم نازل شده و یک سیاق است و مخاطبین آیات ایشانند.
جمله : «إِنِ اتَّقَیْتُنَّ» دلالت دارد که بواسطه تقوی امتیاز شما از دیگران حاصل میشود نه بواسطه زوجیت رسول خدا صلی الله علیه وسلم. پس تفوق و برتری شما بر زنان دیگر بواسطه تقوی است نه بواسطه نسبت!
بدان که مخاطب در این آیات جمع مؤنث است مگر در جمله: «لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» که مذکر آمده برای تغلیب، یعنی؛ خدای تعالی برای اینکه رسول خدا صلی الله علیه وسلم را نیز مخاطب قرار دهد و او را نیز مکلف گرداند بدفع رِجس، لذا او را غلبه داده و به او و زنانش خطاب جمع مذکر نموده است.
چنانکه اگر کسی بر مجلسی که یک مرد و چند زن در آن باشد بخواهد سلام کند طبق عرف عرب؛ سلام علیکم میگوید، و مؤید مطلب آیه فوق در آیه ۷۳ سوره هود نیز آمده است که خدا خطاب به ساره عیال ابراهیم فرمود:
«أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ»، که در این آیه خطاب جمع مذکر آمده برای وجود و سرپرستی ابراهیم بر ساره و برای وجود ابراهیم در آن خطاب،
خطاب در آیات سوره احزاب نیز به ملاحظه وجود رسول خدا صلی الله علیه وسلم در میان زوجاتش جمع مذکر آمده است.
میان اهل سنت و تشیع اختلافی حاصل شده که آیه ۳۳ راجع به کیست؟
آیا مخاطب در این آیه رسول خدا صلی الله علیه وسلم با زوجاتش میباشد و یا رسول خدا صلی الله علیه وسلم با دختر و داماد و فرزندان دامادش یعنی؛ علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام میباشد؟
بنظر ما این اختلاف از تعصبات محض ایجاد شده و باید گفت: این آیه راجع به تمام زوجات و کسانی است که خانواده رسول خدا صلی الله علیه وسلم را تشکیل میدادند و پاکی ایشان مطلوب بوده و آبروی رسول خدا صلی الله علیه وسلم میباشد، چه داماد و فرزندانش باشد و چه زنانش که اصل خطاب به ایشان است زیرا آلودگی هر یک از ایشان برای رسول خدا صلی الله علیه وسلم و نسبت به او زیبنده نیست و پاکیزگی هر یک از ایشان برای نسبت به رسول خدا صلی الله علیه وسلم مطلوب و مرغوب است، اضافه بر تکلیفی که هر یک برای خود دارند.
بعضی از دانشمندان گفتهاند: این آیه دلالت بر عصمت اهل بیت رسول دارد، ولی باید گفت: ابدا دلالت ندارد زیرا اراده حقتعالی که میفرماید: « یُرِیدُ اللَّهُ» یا اراده تکوینی است و یا اراده تشریعی، چون قرآن کتاب قانون و تشریعی است باید اراده مذکور تشریعی باشد و نمیتوانیم اراده تکوینی بدانیم مگر آنکه قرینهای باشد.
اراده در این آیه که خدا فرموده « یُرِیدُ اللَّهُ….» تا جمله «وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» مانند ارادهای است که در آیه ۶ سوره مائده میباشد، پس از جمله فاغسلوا وجوهکم تا آخر فرموده : «یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ»
که مخاطب تمام اهل ایمان است، و از تمام اهل ایمان اراده طهارت نموده و اراده طهارت در این آیه قانونی و تشریعی است یعنی؛ خدا از تمام مؤمنین خواسته که پاک و پاکیزه باشند و به اختیار خودشان و بدست خودشان خود را پاکیزه و پاک کنند نه با اراده تکوینی.
بهر حال اگر مقصود از اراده در آیهای که مربوط به اهل بیت رسول است تکوینی بود، باید در آیه، از امور تکوینی ذکری به میان میآمد چنانکه در آیاتی که کلمه اراده آمده و مقصود از آن اراده تکوینی است، در آن آیات از امور تکوینی سخن به میان آمده است، در حالی که در این آیات امور تکلیفی و تشریعی بیان گردیده مانند آنکه میفرماید:
«وَأَقِمْنَ الصَّلاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ» و یا « وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَىٰ فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَهِ ۚ »، و البته این تکالیف بر سایر اهل ایمان نیز واجب است چنانکه در آیه وضو و آیات مانند آن خدا از تمام اهل ایمان طهارت و ادای تکالیف را خواسته است و خود امامیه در زیارتی که برای حضرت حسین ساختهاند میگویند :
«اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكاةَ».
به حق شهادت مى دهم نماز را بپا داشتى و زكات به مستحقان ادا كردى.
دلیل دیگر آن که اراده تکوینی موجب جبر است همان طوری که خدا اراده کرده درخت انجیر، انجیر دهد و درخت انار، انار دهد و این اراده تخلف ندارد یعنی
« إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».
جز اين نيست كه كار و فرمان او، چون چيزى را بخواهد، اين است كه گويدش: باش، پس مىباشد.
پس فرق بین اراده تکوینی و تشریعی این است که در اراده تکوینی مراد حق واقع میشود و تخلف ندارد و به اراده بندگان موقوف نیست، ولی اراده تشریعی و قانونی حق موکول شده به اختیار بندگان، و ممکن است مراد حقتعالی از اراده تخلف کند یعنی خدا از تمام مردم اراده ایمان کرده ولی به اختیار خود مردم . و مردم اراده حق را انجام ندادند و ایمان نیاوردهاند، همچنین طهارت، خدا از همه مردم طهارت خواسته ولی بسیاری از افراد این خواست خدا را اطاعت نکردند!
حال میگوئیم خدا از تمام مردم پاکی را خواسته ولی در این آیه سوره احزاب بخصوصه از اهل بیت رسول پاکی و پاکیزگی را خواسته است، به اعتبار اینکه اهل بیت رسول بستگی به رسول دارند و آبروی ایشان آبروی رسول خدا صلی الله علیه وسلم است، و خدا توقعی که از ایشان دارد و تکلیفی که از ایشان میخواهد مؤکدتر و ذکر آن لازمتر بوده و لذا در این آیه تذکر داده، اما اراده حق تکوینی نیست که ایشان به خواست خدا مجبور باشند، یعنی طهارت ایشان ذاتی و تکوینی و به اراده حق باشد نه به اراده خودشان، اگر چنین باشد که طهارت ذاتی و بجبر إلهی باشد، برای ایشان فضیلتی نیست، هر شجر و حجری از خطاء معصوم است و گناه نمیکند، بلکه طهارت خانواده رسول که خدا از ایشان خواسته قانونی و شرعی و به تحصیل خود ایشان است، این تکلیفی است برای ایشان بخصوص، همانطور که داماد و فرزندان رسول باید به اختیار خودشان پاک و پاکیزه باشند، زنان او نیز مکلفند و باید خود را پاک و پاکیزه کنند، چه از آلودگیهای ظاهری و چه باطنی، و نمیتوان گفت: مثلا أم سلمه و یا حفصه مکلف به طهارت نیستند. پس خدا قانوناً و تشریعاً از هر زنی از زنان رسول و از سایر بستگان و اولادشان طهارت خواسته با تأکید « تَطهِیر» که مصدر مؤکد است برای «وَیُطَهِّرَکُمْ».
پس نزاعی که بین نویسندگان ایجاد شده که مقصود از کلمه «أهل البیت» کیست؟
یکی گفته فلان است، دیگری گفته بهمان است، این نزاعها از تعصبات بوجود آمده، و باید گفت: تما خانواده و کسان رسول خدا صلی الله علیه وسلم مکلفند به تحصیل طهارت، هر کس خود را پاک و پاکیزه کرده مقام بیشتری آن هم نزد خدا دارد، و هر کس خود را آلوده نموده مقام پائینتری دارد و نباید این آیات إلهی را بهانهای برای نزاع قرار داد، و روایاتی هم که وارد شده هر کدام موافق با قرآن باشد باید پذیرفت.
به اضافه برای اینکه دانسته شود أئمه اهل بیت علیه السلام نیز از گناه مصون نمیباشند پارهای از کلمات ایشان را میآوریم :
حضرت علی بن الحسین علیه السلام در دعای ۳۲ صحیفه سجادیه فرموده :
«و کَثُرَ عَلَیّ مَا أَبُوءُ بِهِ مِنْ مَعْصِیَتِکَ»،
یعنی؛ بسیار است معصیت تو بر من که اقرار میکنم،
و فرموده :
«اللّهُمّ إِنّکَ أَمَرْتَنِی فَتَرَکْتُ،وَ نَهَیْتَنِی فَرَکِبْتُ،»
یعنی؛ خدایا تو مرا امر نمودی پس سر باز زدم و نهی نمودی، پس بجا آوردم،
و فرموده :
«وَ کَبَائِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُهَا»
یعنی؛ گناهان عظیمی که مرتکب شدم،
و در دعای رمضان از خدا خواسته که :
«تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ اَلذُّنُوبِ»،
به وسیله کردارهای پاکیزه ما را از گناهان پاک کنی
و در دعاهای ۱۱ و ۱۲ و ۱۶ و ۲۰ و ۴۵ از صحیفه فرموده :
«وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ،
وَ لَا مَعْصِیَةٍ اقْتَرَفْنَاهَا.
و پایان آنچه را که نویسندگان پرونده بر ما مى نویسند توبه اى مقبول قرار ده که بعد از آن ما را بر معصیتى که کرده ایم و نافرمانیى که مرتکب شده ایم توبیخ و سرزنش نکنى،
وَ لَا تَکْشِفْ عَنّا سِتْراً سَتَرْتَهُ،
و پرده اى که بر ما پوشانده اى از روى کار ما برمدار،
لَيْسَ لِحاجَتى مَطْلَبٌ سِواكَ، وَ لا لِذَنْبى غافِرٌ غَيْرُكَ،
نیازم را جز تو محل طلبیدنى نیست، و گناهم را غیر تو آمرزنده اى نباشد،
وَاغْفِرْ ذَنْبى،
گناهم را ببخش،
خَلِّصْنِی مِنَ الْحَسَدِ، وَ احْصُرْنِی عَنِ الذُّنُوبِ،
بارالها، مرا از حسد آزاد گردان و از گناهان باز دار
هَذَا ظَهْرِی قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَایَا،
و این پشت من است که بار خطاها آن را سنگین نموده است.
و حضرت امیر علیه السلام در بعضی از دعاهای خود فرموده :
« وَ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي ، وَاسْتُرْ عَلی عُيُوبِي،
خدایا گناهانم را ببخش و عیب هایم را بپوشان
أَتَمَنَّى عَلَيْكَ الْعَظَائِمَ
امیدم به توست در سختی ها و شدائد
فَوَا سَوْأَتَاهْ وَ قُبْحَ صَنِیعَاهْ! أيّة جُرأة تجرّأت!،
ای بدا بحال من با این کارهای زشتم! راستی که چه جرأتی کردم
وَ اغْفِرْ لِي بِسَعَةِ رَحْمَتِكَ كَبَائِرَ ذُنُوبِي،
با رحمت وسيعت گناهان بزرگم را بيامرز
لَا تَفْضَحْنِی بِمَا جَنَیْتُهُ عَلَی نَفْسِی،
و با جنايتي که بر نفس خويش کرده ام مرا رسوا مفرما
وَأتوبُ إلَى اللهِ مِن كُلِ خَطِيئَة إرتَكَبتُها وَمِن كُلِّ ذَنبٍ عيلته وَلكل فاحشَة سَبَقَتْمني
به سوي [خدا] توبه می کنم از هر کار نادرستی که مرتکب شده ام و از هر گناهی که انجام داده ام و از هر کار زشتی که از من سر زده است
وَ أَعْطِنِي فِي مَجْلِسِي هَذَا مَغْفِرَةَ مَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِي
و هم اکنون که اينجا نشسته ام، آمرزش گناهانی را که پيش از اين از من سر زده است به من مرحمت فرما
اللّهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِي، وَتَجاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِي، وَصَفْحَكَ عَنْ عَظِيمِ جُرْمِي فِيمَا كانَ مِنْ خَطَأي وَعَمْدِي، أَطْمَعَنِي فِي أَنْ أَسْأَلَكَ ما لا اسْتَوْجِبُهُ
پروردگارا، همانا بخشايشت از گناهم و گذشت از خطايم و چشم پوشی ات از جرم و جنايت بزرگم که به خطا يا به عمد مرتکب شده ام مرا بدين طمع واداشت که از تو [آمرزشی را] بخواهم که سزاوارش نيستم
اللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِي وَ إِنْ كَانَتْ قَطِيعَةً وِ لا أستتمّ التَّوْبَةِ لِمَا أَعْلَمُهُ مِنْ ضَعْفِي
خداوند اگر چه گناهم زشت و بزرگ است ولی من ناتوانی و ضعف خود را [در توبه بی بازگشت] مي دانم از اين رو توبه کامل نمی توانم کرد،
وَ أَنْ تَغْفِرَ لِي جَمِيعَ مَا أَحْصَيْتَ مِنْ مَظَالِمِ الْعِبَادِ قَبْلِي
و مرا بیامرز به سبب تمام خطاها و ظلم هایی که در حق بندگانت کردم
إِلَهِي إِنْ لَمْ تَنَلْنَا يَدُ إِحْسَانِكَ يَوْمَ اَلْوُرُودِ اِخْتَلَطْنَا فِي اَلْجَزَاءِ بِذَوِي اَلْجُحُودِ ، وَ مُوقَرَةً مِنْ ثِقْلِ الْأَوْزَارِ ظُهُورُنَا».
پروردگارا اگر با احسانت با ما در روز جزا برخورد نکنی ما در سختی و شدت روز جزا واقع می شویم که باید سنگینی گناهانمان را به دوش بکشیم
و صدها کلمات دیگر حضرت امیر و سایر ائمه علیه السلام در دعاها و نهج البلاغه و جاهای دیگر که هر کس بخواهد باید خود مراجعه کند و ببیند و بداند.
بهر حال ائمه علیه السلام چنین اظهار کردهاند تا مردم در حق آنان غلو ننمایند، و هیچ پیغمبر و امامی ادعای عصمت نکرده و دلیلی بر آن در کتاب خدا و سنت رسول نیست.
نویسنده : علامه آیت الله سید ابوالفضل برقعی قمی (رحمه الله) شیعه ی هدایت یافته به اهل سنت و جماعت