
در این مقاله إن شاءالله در مورد شخص مهدی و عقیده هر یک از اهل سنت وشیعه و وجه اختلاف آنها در مورد مهدی را مورد برسی قرار خواهیم داد.
شکی نیست که مهدی که اهل سنت به او عقیده دارند با مهدی شیعه و یا بهتر بگویم عقیده شیعه در مورد امام زمان خود هرگز قابل مقایسه نیست. بسیار دیده شده که شیعیان برای اینکه به عقیده خود در باب امام زمان قوت ببخشند به بعضی از احادیث در کتب اهل سنت در مورد مهدی استناد می کنند غافل از اینکه احادیثی که در مورد مهدی در بعضی از کتب اهل سنت آمده هرگز توصیف گر شخص امام زمان شیعه نیست بلکه در کتب اهل سنت مهدی ۱۸۰ درجه برعکس امام زمان شیعه توصیف شده است و اگر با دقت احادیث بررسی شوند مشخص می شود که مهدی ای که در کتب اهل سنت از آن سخن رانده شده اصلا یک درصد هم با امام زمان شیعه و عقیده شیعه در مورد امام زمان جور در نمی آید.
بسیار دیده شده که اهل تشیع در مقابل اهل سنت استناد می کنند که در فلان کتاب شما سخن از مهدی آمده واسنادش هم صحیح هست پس مذهب ما حق هست و عقیده ما درست هست.
پاسخ:
این تدلیسی بیش نیست که امثال افرادی مانند صاحب کتاب «شب های پیشاور» از آن استفاده کرده اند اگر اینطور باشد مسیحی ها هم می توانند ادعای صحت عقیده خود را در مقابل مسلمین بکنند مثال:
مسلمین همه به عیسی ایمان دارند و مسیحی ها هم همینطور و مسلمین اعتقاد دارند مسیح دوباره ظهور می کند و مسیحی ها هم همینطور پس آیا مسیحی ها می توانند در مقابل مسلمین بگویند که شما به عیسی ما وظهورش اعتقاد دارید پس ما و عقیده ما برحقیم ؟!
مسلما این عقلانی نیست وقابل قبول هم نیست پس شیعه نمی تواند به دلیل اینکه در کتب اهل سنت سخن از مهدی شده بگوید پس مذهب ما حق هست و امام زمان واقعاً وجود دارد و همان مهدی نام برده شده در کتب اهل سنت هست.
مهدی اهل سنت کیست؟
اهل سنت وجماعت طبق احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم به مهدی عقیده دارند و مهدی خود یکی از علامات کبیره برپا شدن قیامت هست.
مهدی از اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم می باشد و بعد از قیام در زمین عدل و داد برقرار می کند.
مهدی اهل سنت در زمان نزدیکی قیامت به دنیا می آید. برخلاف امام زمان شیعه که ۱۰۰۰ سال هست که به دنیا آمده(در ادامه برسی می شود).
نام مهدی اهل سنت محمد هست نام پدرش عبدالله طبق حدیث صحیح سنن ابی داوود و از نسل حسن بن علی رضی الله عنهما.
بعد از تعریف مختصر مهدیِ اهل سنت می پردازیم به سنن ابی داوود و استنادهای شیعه به آن.
در کل استناد شیعه به سنن ابی داوود هست زیرا یک بابی اختصاص داده به نام (کتاب المهدی). اما آیا واقعاً این مهدی که ابی داوود در موردش حدیث نقل کرده امام زمان شیعه هست؟
ما چند حدیث از کتاب المهدی در این مورد می آوریم:
حدیث اول:
عن النبیِّ صلى اللّه علیه وسلم قال: لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلاَّ يَوْمٌ ” . قَالَ زَائِدَةُ فِي حَدِيثِهِ ” لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ ” . ثُمَّ اتَّفَقُوا ” حَتَّى يَبْعَثَ فِيهِ رَجُلاً مِنِّي ” . أَوْ ” مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي وَاسْمُ أَبِيهِ اسْمَ أَبِي ””
معنی :
(رسول الله علیه السلام می فرماید: اگر از دنیا یک روز مانده باشد خداوند آن را آنقدر طولانی می کند تا مردی از اهل بیتم قیام کند اسم او اسم من هست واسم پدرش اسم پدر من)
همه می دانیم که اسم پدر پیامبر صلی الله علیه وسلم عبدالله بوده واسم خودشان هم محمد صلی الله علیه وسلم.
اما آیا امام زمان شیعه نام پدرش عبدالله هست یا حسن العسکری؟
اسم خودش حجت هست یا محمد؟
حدیث دوم:
قال أبو داود:قال أبو دَاوُد حُدِّثْتُ عن هَارُونَ بن الْمُغِیرَةِ قال ثنا عَمْرُو بن أبی قَیْسٍ عن شُعَیْبِ بن خَالِدٍ عن أبی إسحاق قال قال عَلِیٌّ رضی الله عنـه وَنَظَرَ إلى ابنة الْحَسَنِ فقال إِنَّ ابْنِی هذا سَیِّدٌ کما سَمَّاهُ النبی صلى الله علیـه وسلم وَسَیَخْرُجُ من صُلْبِهِ رَجُلٌ یُسَمَّى بِاسْمِ نَبِیِّکُمْ صلى اللّه علیه وسلم
معنی:
(علی رضی الله تعالی عنه به فرزندش حسن رضی الله تعالی عنه نگاه کرد و فرمود این پسر من آقا هست همانطور که پیامبر او را نام نهاد از صلب او مردی بر می خیزد به نام پیامبرتان)
خوب طبق این دو حدیث کتاب المهدی اصلاً به هیچ عنوان مهدی که در سنن ابی داوود در موردش حدیث نقل شده امام زمان شیعه نمی باشد و اصلاً اوصاف این دو با هم نمی خورد.
پس استناد شیعه به سنن ابی داوود کاری بیهوده هست.
فرق بین عقیده اهل سنت در مورد مهدی و عقیده شیعه
برای اینکه فرق بین این دو را بهتر متوجه شویم باید سیری در روایات شیعه بکنیم.
عبد الله فیاض از شیوخ شیعه می گوید:
(الغیبة من العقائد الأساسیة عند الإمامیة )
(غیبت در نزد امامیه از عقاید اساسی هست) تاریخ الإمامیه ص۱۶۵
شیوخ شیعه عقیده دارند زمین حتی یک لحظه هم از امام خالی نمی ماند.
(عن أبی عبدالله ع قال:
( لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ )
(ابی عبدالله می گوید:
(اگر زمین بغیر امام بماند از بین می رود) الکافی ج۱/۱۷۹
و همینطور امام نزد شیعه ۱۲ امامی حجت است در زمین) الکافی ج۱/۱۸۸ , والخرائج والجرائح للراوندی ج۱/۱۱۵ , والفضائل لشاذان ص۷۳ , وقرب الإسناد للحمیری ص۱۳۲
وحتی قرآن هم نزدشان بدون امام حجت نیست و در این مورد می گویند:
(لأنَّ القرآن لا یکون حجة إلاَّ بقیِّم ) الکافی ج۱/۱۶۸و۱۸۸ , ووسائل الشیعه ج۲۷/۱۷۶ , وبحار الأنوار ج۲۳/۱۷ , وعلل الشرائع للقمی ج۱/۱۹۲
لازم بذکر هست که اولین کسی که (سخن از قیم در کنار قرآن و غیبت امام زد) ابن سباء یهودی بود که علی را غایب دانست طبق اعتراف شیعه) المقالات والفرق للقمی ص۱۹-۲۰ , وفرق الشیعه للنوبختی ص۲۲
طبق این روایات و اثبات اینکه غیبت و امامت از عقاید اساسی امامیه هست از ایشان می پرسیم الان امام شما کیست؟
می گویند امام زمان همان که حتی در کتب اهل سنت هم از او سخن رانده شده.
می گوییم ولی کتب شما ضد این را می گویند. کتب شما می گویند امام یازدهم شیعه فرزندی نداشته به دو روایت زیر نگاه کنید:
روایت اول:
(طوسی در کتابش الغیبة آورده که حسن عسکری بی فرزند وفات کرد)کتاب الغیبة للطوسی ص۲۵۸ .
دومین روایت:
( لَم یُرَ له خَلَفٌ , ولَم یُعرف له ولدٌ ظاهر , فاقتسم ما ظهر من میراثه أخوه جعفر و أمه)
(از او فرزندی دیده نشد و میراث حسن را بین مادرش و برادرش همان جعفر کذاب نزد شیعه تقسیم شد)
المقالات والفرق للقمی ص۱۰۲ , وفرق الشیعه للنوبختی ص۹۶
مسئله بعدی که بسیار مهم هست اینکه شکی نیست که حسن العسکری رحمة الله علیه فرزندی نداشته است.
زیرا اگر فرزندی در کار بود به کدام دلیل شیعه فرقه فرقه شدند؟
یکی از دلایل فرقه فرقه شدن شیعه همین مسئله بی فرزندی حسن العسکری رحمه الله وعده و وعید های تو خالی نواب دروغین امام زمان بوده که در ادامه ثابت می کنیم.
نوبختی از علمای شیعه می گوید شیعیان به دلیل اینکه حسن العسکری فرزندی نیاورد به ۱۴ فرقه تقسیم شدند ومفید می گوید ۱۵ فرقه و مسعودی ۲۰ فرقه ذکر می کند). فرق الشیعه ص۹۶ .
الفصول المختاره للمفید ص۲۵۸ و مروج الذهب ج۴/۱۹۰ .
(حتی بعضی از شیوخ شیعه گفتند که امامت قطع شده و یا بعضی گفتن دیگر سلسله امامت بوسیله حسن عسکری خاتمه یافته.) المقالات والفرق للقمی ص۱۰۸ , وکتاب الغیبه للطوسی ص۱۳۵ .
بحار الأنوار ج۳۷/۲۱ , والفصول المختاره ص۳۲۰
براستی دلیل این عقاید من در آوردی چیست؟
دلیلش این هست که در نزد شیعه امامت همانطور که از کتب شان آوردیم از مسائل اساسی بوده و بدون امام زمین بند نمی شده و کن فیکون می شده. حال وقتی شیعیان دیدند امامشان بی فرزند وفات کرد و دنیا هم اتفاقی برایش نیافتاد و زمین هم سرو ته نشد به فِرَق مختلف تقسیم شدند هرکدام عقیده ای تراشیدند برای خودشان و از این طریق پول های کلانی هم بالا زدند.
حال به این تفاصیل که حتی شیعیان آن زمان دست از مذهب امامیه کشیدند بدلیل عدم تولد امام زمان چگونه می تواند امام زمان شیعه همان مهدی باشد که در سنن ابی داوود ذکر شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عقیده امام غائب از کجا سر بیرون آورد؟
وقتی علمای شیعه دیدند که مردم دست از مذهب امامیه کشیدند وفرقه فرقه شدند و دکانشان به هم ریخته به فکر افتادند تا بگویند حسن العسکری رحمه الله فرزند داشته ولی غائب شده و دوباره ظهور می کند تا عوام خود را از اعتراض به مذهب باز دارند.
این نقشه غیبت امام را که ریخت؟
أبو عمر عثمان بن سعید العمری الأسدی العسکری متوفى سال ۲۸۰ اولین کسی بود که ادعا کرد حسن عسکری رحمه الله فرزندی دارد که در «خفی» رفته و عمرش ۴ سال است. الغیبة للطوسی ص۲۵۸ .
در هر حال این فرزند را کسی ندید نه شیعیان امامیه نه یاران حسن عسکری و نه غیر آنها کسی که ادعا کرد فرزند را دیده همین ابو عمر عثمان بود که امام زمان را دیده و وکیل او می باشد برای گرفتن خمس شیعیان و پاسخ به سوال هایشان. الغیبة للطوسی ص۲۴۱ .
مسئله بسیار مهم اینکه شیعه هرگز قول غیر معصوم را قبول نمی کند حتی اجماع را قبول نمی کنند و قول معصوم را می گیرند حال چگونه در مسئله اساسی و اصولی خود یعنی غیبت امام زمان سخن و ادعای یک کسی که معصوم نبوده را قبول کردند؟
ادامه ماجرا:
گفتیم که ابی عمرو عثمان کسی بود که ادعای وکالت امام را کرد. اما باید بدانیم که بعد از ایشان عده زیادی ادعا کردند که ما هم وکیل امام غائب هستیم یا همان نائب او. و برای خود دکانی زدند برای استخراج خمس امام و پول از مردم و پیروان مذهب امامیه. حتی این نواب همدیگر را لعن می کرند و همدیگر را به دروغگویی متهم می کردند.
طوسی در کتاب خود بخشی را به کسانی که خود را باب امام زمان (مهدی) می دانستند اختصاص داده. بحار الأنوار ج۵۱/۱۰۷-۱۰۸ و۳۴۳ و۳۴۵ و۳۴۷-۳۴۸ و۳۵۲ و۳۶۲ وج۷۴/۱۹۸ , والغیبة للطوسی ص۲۴۴ .
خلاصه کلام، این نواب اموال مردم را به عنوان خمس امام بالا می کشیدند و مدتی هم برای ظهور امام تعیین می کردند بعضی می گفتند ۵۰ سال بعضی ۱۰۰ سال و هر کس سخنی می گفت، وقتی نواب دیدند که بیشتر از این نمی توانند سر مردم را شیره بمالند و۵۰ سال شد و امام نیامد مکری دیگر زدند و گفتند دوران غیبت صغری تمام شده و دوران دوران غیبت کبری هست و امام را کسی نخواهد دید و مکانش هم مشخص نیست. و مردم را در انتظار امام گذاشتند.
ابن بابویه می گوید:
( وارد خراسان شدم و شیعیانی را دیدم که غیبت آنها را حیرت زده کرده بود و شبهه در دینشان وارد شده بود) إکمال الدین وتمام النعمة لابن بابویه القمی ص۲ , وبحار الأنوار للمجلسی ج۱/۷۳ .
علمای شیعه اعتراف کرده اند که سبب این وکالت ها و نواب بودن همه اش دلیلش طمع مال بوده. بحار الأنوار ج۲۵/۱۰۳و۱۲۳ .
یکی از تناقضات شیعه این هست که وقتی مردم نزدشان نزد علما می رفتند و می پرسیدند پس امام کی می آید؟ می گفتند: امام قبل از ظهورش غیبت کرده! می پرسیدند چرا؟ می گفتند: از قتل می ترسد. (می ترسد کشته شود).
الأنوار ج۵۲/۹۷ , وشرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید ج۱۱/۱۰۹ , وکتاب الغیبة للطوسی ص۳۲۹ .
حال سوالی که پیش می آید این هست که مگر نه اینکه شیعه معتقد هست ائمه شان زمان مرگشان را می دانند؟ و حتی می گویند ائمه شان مرگ اختیاری دارند!)
أصول الکافی ج۱/۲۵۸
حال چگونه امام زمان دارای مرگ اختیاری نیست و یا زمان مرگش را نمی داند و بیرون نمی آید، ظهور نمی کند و از قتل می ترسد! این تضاد نیست؟؟؟
وقتی از شیعه می پرسیم چرا این امام زمان اثری از او نیست؟ چرا حتی یک بیانیه هم نمی فرستند حال ظهور به کنار! می گویند: هنوز دنیا و مردم به آن بلاغت نرسیده اند که امام ظهور کند.
می گوییم آیا از مسئله فلسطین عراق و ظلم و ستم خلفای عباسی و اموی که بر شیعه کردند(طبق عقیده شیعه) و یا کشتار اهل سنت توسط شاه اسماعیل صفوی این قدر مهم نیست که ایشان کاری بکنند؟
الان که دولت امام زمانی در ایران برپاست ایشان چرا هنوز در غیبت هستند؟
مگر کریم خان زند سکه به نام امام زمان نزده بوده؟
چرا با این همه ایشان ظهور نکردند و از قتل ترسیدند!؟
از دیگر مکر های شیوخ امامیه این بود که برای (منتظر ماندن امام زمان فضائل بسیاری اختراع کردند) منتخب الأثر ۴۹۹ .
یا حدیث درست می کردند که (هرکس غیبت را انکار کند مانند شیطان هست که بر آدم سجده نکرد!) إکمال الدین ص۱۳ .
به راستی فائده این حدیث تراشی ها چه بوده؟
آیا نه اینکه مردم دیگر ایمانی به امام زمان نداشتند و تغییر مذهب می دادند!
:و این در کتب شان اثبات شده آن قسمت که امام صادق می گوید:
(تَأَمَّلْتُ فِيهِ مَوْلِدَ قَائِمِنَا وَ غِيبَتَهُ وَ إِبْطَاءَهُ وَ طُولَ عُمُرِهِ وَ بَلْوَى الْمُؤْمِنِينَ بِهِ مِنْ بَعْدِهِ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ وَ تَوَلُّدَ الشُّكُوكِ فِي قُلُوبِهِمْ مِنْ طُولِ غَيْبَتِهِ وَ ارْتِدَادَ أَكْثَرِهِمْ عَنْ دِينِهِمْ ). کتاب الغیبة للطوسی ص۱۰۵-۱۰۶
وقتی خود امامیه به این عقیده امام زمان مشکوک بودند وقتی که نواب اربعه و وکلای امام فقط دنبال مال بودند چگونه این مهدی شما شیعه همان مهدی هست که ما به آن معتقدیم؟
آیا تا به امروز در کتب ما این چیزها را یافته اید؟
آیا هرقسمتی که در کتب ما سخن مهدی شده همان امام زمان شماست؟
آیا این منطق هست؟
شکی نیست که وقتی مهدی اهل سنت ظهور کرد دنیا را از عدل پر می کند طبق سنن ابی داوود اما خوب هست بدانیم مهدی شیعه قصد چه کارهایی دارد!
علمای شیعه عقیده دارند که اولین کاری که مهدی می کند این هست که (ابوبکر و عمر رضی الله عنهما را زنده می کند آنها را به نخل آویزان می کند و هر روز هزار مرتبه آنها را عذاب می دهد و می کشد)!
نص روایت: (مهدی یُحیی أبا بکر و عمر رضی الله تعالى عنهما، ثمَّ یصلبهما على جذع نخله، ویقتلهما کلَّ یوم ألف قتله ) إیقاظ من الهجعه للعاملی ص۲۸۷
(و دعاهایی اختراع کردند و هر روز آنها را می خوانند تا امام زمانشان ظهور کند و از شیخان علیهم السلام انتقام بگیرد) الصراط المستقیم ج۲/۲۵۲ , ومختصر الدرجات ص۱۹۱ , والشیعه والرجعه ص۱۳۹ للطبیسی، و تفسیر البرهان ج۳/۲۲۰ .
مجلسی می گوید: (وقتی مهدی آمد عائشه رضی الله تعالی عنها را زنده می کند وبه او حد می زند)! حق الیقین للمجلسی ص۳۴۷
مجلسی روایت می کند: (که مهدی شان وقتی ظهور کرد مسجد الحرام ومسجد النبی را ویران کرده دوباره می سازد!
(عن أبی عبدالله علیه السلام قال : القائم علیه السلام یهدمُ المسجد الحرام، حتى یردَّه إلى أساسه، و مسجد الرسول إلى أساسه)! بحار الأنوار ج۵۲/۳۳۸ , وکتاب الغیبة للطوسی ص۲۸۲و۴۷۲
از دیگر کارهای امام زمان قتل عرب هست همانطور که امام صادق می گوید بین ما و عرب فقط ذبح باقی می ماند. بحار الأنوار ج۵۲/۳۴۹، والغیبه للنعمانی ص۱۵۵ .
بحار الأنوار ج۵۲/۳۳۳، والغیبة للطوسی ص۲۸۴ .
الغیبة للطوسی ص۱۴۶ , وبحار الأنوار ج۵۲/۲۴۴
مثل اینکه ائمه شیعه جنسیت فارسی و ایرانی را قبول کردند.
مسئله بسیار جالب اینکه آیا ائمه و علمای شیعه برای ظهور وقت تعیین کردند؟
کلیینی در اصول کافی روایت می کند:
(أنَّ علیاً علیه السلام سُئل : ( کم تکون الحیرة والغیبة؟ قال : ستة أیام , أو ستة أشهر أو ست سنین)
(از علی رضی الله عنه سوال شد که غیبت تا کی هست؟ فرمود ۶ روز یا ۶ ماه و یا ۶ سال) ج۱/۳۳۸ .
این ایام هم گذشت خبری از ظهور نشد.
بعداً علما شیعه گفتند هفتاد سال باز خبری نشد گفتند ۱۰۰ سال خبری نشد!
وقتی علما دیدند حیرت مردم به اوج خود رسیده گفتند اصلا نباید وقتی تعیین کرد و گفتند هرکس وقت تعیین کند کذاب هست.
و فورا آقای کلینی روایتی اختراع کردند با عنوان:
(عن أبی بصیر عن أبی عبدالله علیه السلام قال: سألته عن القائم علیه السلام فقال : ( کذب الوقَّاتون، إنا أهل بیت لا نوقت ) أصول الکافی ج۱/۳۶۸ .
معنی:
(دروغ گویند کسانی که وقت تعیین می کنند برای ظهور ما اهل بیت وقت مشخص نمی کنیم).
و به این طریق برای همیشه از اعتراضات وسوال های پیروان امامیه شانه خالی کردند.
نتیجه: اهل سنت وجماعت هرگز به این مهدی شیعه اعتقاد ندارند وحتی در کتب شان هم توصیفاتی از این قبیل نیست.
دوم کسی که باز استناد کند که اهل سنت به مهدی معتقدند پس امام زمان ما حق است باید گفت یا متعصب جاهل هست و یا از کتب خود بی اطلاع.
سوم اینکه مهدی اهل سنت وعقیده ایشان در مورد مهدی با امام زمان وعقیده ایشان در مورد غیبت قابل مقایسه نمی باشد و وجود احادیثی در باب مهدی در کتب اهل سنت دلیلی بر تأیید امام زمان شیعه نیست.
نویسنده: طلحه عبدالله