۱۰- اسم های مؤلفان و کتاب های آنها که پنداشته می شود از اهل سنت هستند.

إبراهيم بن محمد بن المؤيد أبی بكر بن حمويه الجوينی الخراسانی صاحب (فرائد السمطين) متوفى سال ۷۲۲ هـ.
مهم:
شیعه ی اثنی عشری همیشه برای دروغ گفتن و به خیال باطل خود، کلاه گذاشتن سر عوام اهل سنت و جماعت از القاب و اسامی علمای بزرگ اهل سنت و جماعت سوء استفاده نموده و به نام اعلام و رجال و علمای بزرگ اهل سنت و جماعت افرادی را به همین نام می خواهند به اهل سنت و جماعت قالب کنند که شتر در خواب بیند پنبه دانه….!
بعنوان مثال:
اهل سنت و جماعت علمایی دارند همانند شیخ الاسلام موسی بن العباس جوینی متوفای ۳۲۳ هجری و امام الحرمین عبدالملک بن عبدالله بن یوسف جوینی متوفای ۴۷۸ هجری که از مشایخ و بزرگان ما هستند.
اما شعیه اثنی عشری از لقب و شهرت این بزرگان به نحوی خبیثانه استفاده می کند و ابراهیم بن محمد جوینی شیعه، صاحب کتاب فرائد السمطین را بجای این بزرگان جا می زند و لقب شیخ الاسلام و امام الحرمین آن بزرگان را مصادره و به محمد بن ابراهیم جوینی شیعه می دهد.
از دلایل شیعه بودن وی آن است که در مقدمه ی کتابش بعد از یاد پیامبر (صلى الله عليه و آله وسلم) آورده است:
(اميرالمؤمنين علی را به عنوان برادر، یاری رسان، یار، رفیق و وزیر برگزید، و او را در امور دین و دنیا مشاور و وزیر خود انتخاب نمود. و در منزلت او نازل شده است:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ…( [المائدة: ۵۵]
(دوست شما [به پندار آنها سرپرست شما] فقط الله و رسولش و … می باشند) تا منزلت او را به بزرگی بیان دارد… همچنین الله تعالی بر محمد بنده ی خود و پیامبر خود، صلوات فرستاده است… و [همچنین این صلوات] برای امام اولیاء و فرزندانش امامان برگزیده نیز واقع شده است، همان کسانی که الله تعالی پلیدی را از آنان دور نمود و به شکلی نیکو آنها را تطهیر کرد… شکر و ستایش برای الله است کسی که نبوت و رسالت را با محمد مصطفی به پایان رساند… و ولایت را با برادرش و پسر عمویش شروع نمود و او در منزلت نسبت به پیامبر (صلى الله عليه و آله وسلم) به مانند منزلت هارون علیه السلام نسبت به موسی علیه السلام بود.
او جانشین وی و مورد رضایت [الله تعالی] همان علی مرتضی علیه السلام می باشد. او درب شهر علم فراوان بود… او را با امامان معصوم از فرزندانش برای اهل هدایت و تقوا یاری داد… سپس ولایت را با شخصی صالح هدایت یافته از نسل او، حجت و قائم به حق پایان داد…
در پایان اسم خودش را این گونه یاد کرده است:
ابراهيم بن محمد بن مؤيد حموی جوینی، الله تعالى او را از روی آن که نسبت به ائمه ی اطهار محبت داشت، عفو نماید و او را در تبعیت از آنها و موالاتشان زندگی دهد و بر همان بمیراند و او را به همراه آنان محشور گرداند و او را زیر پرچم آنها قرار دهد که آنان سرور اولین و آخرین می باشند).
آقا بزرگ تهرانی در كتابش ذيل كشف الظنون ص۷۰ گفته است:
«فرائد السمطين» در فضایل [علی] مرتضى و بتول و حسن و حسین می باشد. آن را دو قسمت قرار داده است. اولین آنها در فضایل امير عليه السلام و در هفتاد باب آن را به پایان رسانده است و دومی آنها فضایل بتول، حسن و حسین در هفتاد و دو باب می باشد. آن را صدرالدين ابراهيم بن سعدالدين محمد بن مؤيد بن ابى حسين بن محمد بن حمويه حموينی(جوینی،) تألیف نمود. همان کسی که توسط او سلطان محمود غازان در سال ۶۹۴ هـ مسلمان شد و شیعه گردید؛ ولی برادرش شاه خدا بنده نزد سيد احمد آل حيدر تشیع خود را آشکار نمود.
به نظر می رسد که او تقیه نمود و شیعه شدن خود را تا هنگام مرگش آشکار ننمود. او شیعه بوده است و شکی در این وجود ندارد و آن با آنچه در مقدمه ی کتابش به آن اشاره نمودیم، ثابت می شود.
به علاوه ی آن از استادان او ابن مطهر حلی و نصيرالدين طوسی بوده اند و آنان بیشتر از علمای دیگر شیعه با اهل سنت دشمنی داشته اند!
تصور نمی کنم که او بعداً شیعه شده باشد [و بلکه از کودکی شیعه بوده است] دلایل بدین شرح است:
او شاگردی نصيرالدين طوسی را نمود که در سال ۶۷۲ هـ وفات یافت. اگر بر فرض محال او در سال آخر عمر طوسی شاگردی او را نموده باشد، معنای آن این می شود که او در حالی که بیست و هشت سال داشت شیعه بود!
او شاگردی سديدالدين يوسف بن مطهر حلی که در سال ۶۶۵هـ وفات یافت را نمود. (بر اساس قول كركی در جامع المقاصد ۱/۲).
اگر بر فرض محال او در سال آخر عمر جناب حلی شاگردی وی را نموده باشد، این بدان معناست که او در سن بیست و یک سالگی فردی شیعه بوده است!!
به طبع خیلی بعید می باشد که او شیعه شده باشد و جز این نیست که او از کوچکی شیعه بوده است. آنچه بدین امر اشاره دارد این است:
در دائرة المعارف «مؤلفی الامامية» (به معنای تألیف کنندگان شیعه) ج۱ ص ۳۷۹ آمده است:
(ابراهيم بن محمد حموی جوينی (۶۴۴- ۷۲۲هـ) عالم به حديث. از شيوخ خراسان. ملقب به «صدرالدين» برای حدیث به این مکان ها سفر نمود: عراق، شام، حجاز، تبريز، آمل در مازندران، قدس، كربلا، قزوين و دیگر اماکن.
از استادان وی:
شيخ سديد الدين يوسف بن مطهر حلی، محقق حلی، دو پسر طاووس، خواجه نصيرالدين طوسی و دیگر استادانی به صورت عمومی.
از شاگردان او شمس الدين ذهبی بوده است و به دست او غازان پادشاه مسلمان شد.
آثار او:
فرائد السمطين درباره ی فضایل مرتضى، بتول و دو نوه ی پیامبر (صلى الله عليه و آله وسلم) می باشد (عربی/سيرة المعصومين (عليهم السلام ) – زيارات). آن از دو قسمت تشکیل شده است: یکی از آنها درباره ی فضایل اميرالمؤمنين (عليه السلام) در ۷۰ باب و خاتمه می باشد و دیگری درباره ی فضایل مرتضى، بتول و حسنين (عليهم السلام) است. آن دارای ۷۲ باب می باشد. همان گونه که آن در الزيارة الجامعة الكبيرة یاد شده است. در سال ۷۱۶ هـ آن را به پایان رساند).
وقتی یاد کرده اند که امام ذهبی از شاگردان او بوده است می توانیم اشاره کنیم به قول امام ذهبی رحمه الله درباره ی حموی (جوینی،). آن را زركلی در الأعلام ۱/۶۳ نقل کرده است:
(او شيخ خراسان بود. او در روایت حدیث ضد و نقیض سخن می گفت و احادیث د وتایی و سه تایی و چهار تایی را از اباطیل دروغین جمع آوری می نمود و به دست او غازان مسلمان شد).
ملاحظه ی مهم: گاهی بعضی به جای اسم «الحموی» از کلمه ی «الجوينی» برای او استفاده می کنند. باید اشاره نمود که امام جوينی (امام الحرمين) فقيه شافعی و متكلم بوده است و شخصی دیگر است. دقت شود که تشابه اسمی و حرکت مذبوحانه شیعه در سوء استفاده از نام جوینی ضرری به شما عزیزان وارد نسازد. و بین این دو نفر اشتباه صورت نگیرد.
نتیجه اینکه: إبراهيم بن محمد بن المؤيد أبی بكر بن حمويه الجوينی الخراسانی صاحب کتاب (فرائد السمطين)، شیعه است و از اهل سنت و جماعت نمی باشد.
امام الحرمیـن عبـدالملک بن عبـدالله جوینی= اهل سنت و جماعت
شیخ الاسلام مــوســی بن العبــاس جوینی= اهل سنت و جماعت
إبراهيم بن محمد بن المؤيد أبی بكـر جوينی = شیــــــعه