تحریفحسن رضی الله عنهشبهاتصحابهمقالات

واقعه قتل دو پسران عبیدالله بن عباس و ادعای خیانت او به حسن رضی الله عنهم أجمعین.

* عبیدالله بن عباس برادر کوچکتر عبدالله بن عباس و صحابه پیامبر صلی الله علیه وسلم است.

توضیح سؤال:
در زمان جنگ امام حسن با حضرت معاویه؛ آیا عبیدالله بن عباس فرمانده سپاه یا فرمانده یکی از سپاهیان امام حسن بودند؟
و آیا عبیدالله بن عباس بدلیل نجات جان دو فرزندش سپاه را به معاویه واگذار کرد؟ (یعنی آن چیزی که در سریال امام حسن (تنهاترین سردار) نشان دادند درست است یا خیر؟

با تشکر
پاسخ شیعه:
فرمانده سپاه امام حسن علیه السلام عبید الله بن عباس است که دو فرزند وی در زمان حیات امیرمؤمنان و به دست بُسر بن أرطاه از فرماندهان معاویه به شهادت رسیده بودند. و چنین نبود که وی به خاطر گروگان گرفتن دو فرزندش دست از فرماندهی سپاه امام حسن برداشته و به حضرت خیانت کند. امالی شیخ مفید ص ۳۰۶ ش ۴.
وقتی که کار معاویه محکم شد بُسر بن أرطاه را به سوی حجاز فرستاده تا شیعیان امیرمؤمنان را بکشد؛ و نماینده حضرت در مکه عبیدالله بن عباس بود؛ وی به دنبال عبیدالله آمد ولی نتوانست او را بیابد؛ پس به وی خبر دادند که عبیدالله دو فرزند کوچک دارد؛ پس به دنبال آن دو فرستاده ایشان را پیدا کرده و از مخفیگاه بیرون آوردند. پس دستور داد سر آن دو را از بدن جدا کردند؛ وقتی که خبر این ماجرا به مادرشان رسید نزدیک بود که قالب تهی کند. بعد از مدتی بُسر و عبیدالله در نزد معاویه به هم رسیدند؛ پس معاویه رو به عبیدالله ( و خطاب به بُسر) گفت: آیا این پیرمرد را می شناسی ای کسی که دو پسر بچه را کشتی؟ گفت: آری من آن دو را کشته ام!! که چه؟ عبیدالله گفت: اگر شمشیر داشتم می فهمیدی!!! بُسر گفت: بیا و این شمشیر را بگیر و با دستش به شمشیری اشاره کرد؛ معاویه جلوی او را گرفته و او را بازداشت و گفت: وای بر تو ای پیرمرد دیوانه!!! می خواهی به کسی شمشیر بدهی که دو پسرش را کشته ای؟ انگار که شیردلان بنی هاشم را نمی شناسی؛ قسم به خدا اگر شمشیر را به او بدهی در ابتدا تو را کشته و سپس من را می کشد؛ عبیدالله گفت: خیر؛ در ابتدا تو را می کشتم و سپس به سراغ بُسر می رفتم .
اما طبق برخی روایات ضعیف وی به امام حسن علیه السلام خیانت کرده و در مقابل گرفتن یک میلیون درهم به سپاه معاویه پیوست. این مطلب در کتب ذیل نقل شده است :
الغارات ثففی ج ۲ ص ۶۴۴ چاپخانه بهمن و ص ۶۶۲:
معاویه وقتی روی به حسن بن علی آوردن و با عبیدالله بن عباس در منطقه مسکن صلح نمود و وی اطاعت معاویه را قبول کرد، پس معاویه او را اکرام نموده و او را از نزدیکان خویش قرار داد و صلح نامه را در مورد او اجرا کرده و آنچه را از مال به او وعده داده بود به او داد.

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱۶ ص ۴۲ چاپ دار احیاء الکتب العربیه:
وقتی که شب شد معاویه به نزد عبیدالله بن عباس فرستاده و به او گفت: حسن بن علی در مورد صلح با من نامه نگاری می کند؛ و او کار را به دست من سپرده است؛ اگر تو الآن در اطاعت من وارد شوی از حسن بن علی جلو خواهی افتاد ( و به من نزدیک تر خواهی بود ) و گرنه او از تو جلو می افتد؛ و اگر الآن سخن من را قبول کنی یک میلیون درهم به تو خواهم داد که اکنون برای تو نصف آن را پیش می فرستم؛ و وقتی به کوفه وارد شدم نیمه دیگر را به تو می دهم؛ نیمه شب عبیدالله از لشکر جدا شده و به لشکرگاه معاویه وارد شد؛ معاویه نیز آنچه را به او وعده داده بود پرداخت کرد؛ صبحگاه مردم منتظر بیرون آمدن عبیدالله برای نماز بودند اما وی بیرون نیامد تا آفتاب طلوع کرد؛ پس به دنبال وی گشته اما او را نیافتند !!!

لازم به ذکر است که به گفته برخی محققین این روایات جدای از ضعف سند، از جهت مضمونی نیز ضعیف بوده و می خواهند به یاوران و فرماندهان و نیز والیان از طرف امیرمؤمنان و امام حسن، اتهام ضعف و سستی در دین بزند.

پاسخ اهل سنت و جماعت:
واقعه قتل دو پسران عبیدالله بن عباس رضی الله عنه در کتاب تاریخ ابن اثیر و تاریخ ابن کثیر آمده، به اینصورت که و قتی که بُسر بن ابی أرطاه با ۳۰۰۰ نفر از شام حرکت کرد و برق آسا اول مدینه و بعد مکه را بدون جنگ گرفت، عبیدالله بن عباس رضی الله عنه والی یمن بود و بُسر به سراغ او نیز رفت عبیدالله رضی الله عنه از جلوی بُسر گریخت و رفت کوفه پیش علی بن ابی طالب رضی الله عنه.
اما در بحبوبه فرار دو پسر خردسالش ( عبدالرحمن و قثم) در یمن در پیش بادیه نشینی جا ماندند و بُسر آن دو را گرفت و خواست بکشد. پناه دهنده گفت گناه این دو بچه کوچک چیست؟ و به دفاع از آنها پرداخت و کشته شد و بعد دو بچه عبیدالله بن عباس رضی الله عنه را هم کشتند. ابن ثیر داستان را نقل می کند بدون هیچ اظهار نظری.
اما ابن کثیر می گوید هرچند این داستان مشهور است اما من باورش نمی کنم و الله داناتر است.
دنباله ماجرای جنگ این است که: علی رضی الله عنه که خبر حمله برق آسای فرمانده معاویه رضی الله عنه را شنید جاریه بن قدامه رضی الله عنه را به جنگ بُسر فرستاد و بُسر از جلوی او فرار کرد و یمن را رها کرد. مکه و مدینه را هم رها کرد و به شام فرار کرد.
جاریه بن قدامه رضی الله عنه بر منبر رفت و به مردم مدینه گفت بیعت کنید!! گفتند با کی!؟ علی رضی الله عنه که ترور شد! گفت با هرکس که لشکر علی رضی الله عنه بیعت کرد شما هم بیعت کنید و جاریه رضی الله عنه از مردم برای حسن بن علی رضی الله عنه بیعت گرفت.
از آنطرف در کوفه عبیدالله رضی الله عنه با حسن رضی الله عنه همراه شد و وقتی لشکر حسن رضی الله عنه بخاطر تصمیم حسن رضی الله عنه به مصالحه و واگذاری خلافت به معاویه رضی الله عنه، دو دسته شدند عبیدالله رضی الله عنه با حسن رضی الله عنه همراه شد اما با قیس بن سعد بن عباده رضی الله عنهما قصد جنگ داشت.
معاویه رضی الله عنه که از حسن رضی الله عنه و عبیدالله رضی الله عنه فارغ شد با قیس رضی الله عنه مذاکره کرد که آخر برای چه کسی می جنگی؟ خلیفه تو که بیعت کرد و نرم نرمک او راضی به صلح کرد الی آخر داستان.
حالا شیعه برای اینکه صلح حسن رضی الله عنه را صلحی اجباری جلوه دهد، داستان هایی می سازد که حتی فردی چون قزوینی با آن مخالفت می کند! مگر بخش فرهنگی صدا و سیمای ایران که فیلم کذایی را ساخته است!
حال بخش فرهنگی صدا و سیمای ایران در دست کیست؟ خب معلوم است که در دست آخوندهای شیعه است.

پس چرا یکی این ساز را یکی آن ساز را می زند؟!
یکی می گوید عبیدالله خیانت کرد یکی می گوید عبید الله خیانت نکرد!
حالا تلویزیون و رأیش را می گذارم و به رأی قزوینی و دار و دسته اش می پردازیم :
شما که قبول دارید بلکه یقین دارید که فرمانده معاویه رضی الله عنه دو کودک خردسالِ عبیدالله رضی الله عنه را کشت اما این عبیدالله رضی الله عنه حاضر شد با وجود مخالفت اکثریت لشکرِ حسن رضی الله عنه با معاویه رضی الله عنه صلح کند ( به پیروی از حسن رضی الله عنه ). و شما که قبول دارید حسن رضی الله عنه با وجود داشتن مردانی چون قیس رضی الله عنه و جاریه پیروز در مکه و یمن و مدینه باز هم صلح کرد.
خب شما مگر سر پیازید یا ته آن؟!!! مردی که دو فرزند بیگناه و خردسالش در جنگ کشته شدند اما حاضر شده با قاتل بیعت کند، شما دیگر چه کاره هستید آن هم بعد از ۱۴۰۰ سال!؟
حسن رضی الله عنه که یک فرمانده اش، برق آسا سه کشور را پس گرفت ( جاریه بن قدامه ) و مردم را وادار به بیعت با حسن رضی الله عنه کرد و فرمانده دیگرش قیس بن سعد ( با او بیعت تا مرگ یا پیروزی ) کرده بود با این وجود صلح کرد، شما را چی شده که ۱۴۰۰ سال بعد از پاپ کاتولیک تر و از عبیدالله بن عباس و حسن بن علی رضی الله عنهما گرم تر شده اید؟ پس شما ریگی در کفش دارید و خاری در گلو. و تیر پیروزی های بعدی اسلام که بعد از این صلح بر دل شما نشسته تا حالا دل شما را آتش زده و منافقانه از عبیدالله بن عباس رضی الله عنه نیز بیشتر با معاویه رضی الله عنه دشمنید در حالیکه او دشمنش نبود.
حالا نظر اهل سنت و جماعت درباره نقش عبیدالله بن عباس رضی الله عنه:
در کتاب های تاریخی آمده که وقتی حسن رضی الله عنه خواست با معاویه رضی الله عنه صلح کند دانست که قیس بن سعد رضی الله عنه این را خوش ندارد پس او را از مقدمه لشکر برکنار و عبیدالله بن عباس رضی الله عنه را منصوب کرد، و عبیدالله رضی الله عنه به نوبه خود چون دید که حسن رضی الله عنه قصد صلح دارد پیشاپیش با معاویه رضی الله عنه تماس گرفت که اگر از او درباره اموال یمن در وقت امارت نپرسد، او تسلیم خواهد شد و معاویه رضی الله عنه قبول کرد و او شبانه لشکر را ترک کرد. البته لشکر هم که این را که دید با قیس بن سعد رضی الله عنه یکجا شدند و قسم خوردند که از پا ننشینند.
پس خلاصه اینکه:
نه روایت تلویزیون ایران درست بود نه روایت این قزوینی و دار و دسته اش و حوزه قم و….
روایت درست این است:
که عبیدالله بن عباس رضی الله عنه دید حسن رضی الله عنه می خواهد صلح کند پس در فکر مصالح شخصی خود شد. و اینکه تلویزیون ایران می گوید حسن رضی الله عنه چون خیانت او را دید صلح کرد نه این درست نیست بلکه با خیانت یک نفر حسن رضی الله عنه نمی بایست صلح می کرد زیرا عبیدالله بن عباس رضی الله عنه بدون لشکر به معاویه رضی الله عنه پناهنده شد و لشکر همچنان سر سخت باقی ماند.
و این داستان که دو پسر عبیدالله رضی الله عنه را سر بریدند نیز نباید درست باشد به دو دلیل:
اول: اینکه در جاهلیت دختران را زنده به گور می کردند اما کودک پسر کشتن بین اعراب جاهلیت رواج نداشته چه برسد به اسلام.
دوما: اگر دو پسرش را کشته بودند عبیدالله رضی الله عنه این قدر نرم خو نمی بود و مثل قیس بن سعد رضی الله عنه زیر بار صلح حسن رضی الله عنه نمی رفت.

نویسنده: محمد باقر سجودی شیعه ی هدایت یافته به اهل سنت و جماعت

تگ‌ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن